سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
jiyar
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 2:24 عصر ::  نویسنده : ئابا ژیار

دخترک طبق معمول هر روز جلوی کفش فروشی ایستاد و به کفش های قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرف پدرش افتاد :اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخم هایت رابفروشی آخر ماه کفش های قرمز رو برات می خرم"دخترک به کفش ها نگاه کرد و با خود گفت:یعنی من باید دعا کنم که هر روز دست و پا یا صورت 100 نفر زخم بشه تا...و بعد شانه هایش را بالا انداخت و راه افتاد و گفت: نه... خدا نکنه...اصلآ کفش نمی خوام.




موضوع مطلب :

پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 189
  • بازدید دیروز: 465
  • کل بازدیدها: 173331